نقد روایت فاجعه در شبکه های اجتماعی / *شیروان یاری

شناسهٔ خبر: 00069F02 -
کرونا در کُرنای شبکه های اجتماعی ویروس فراگیری است که خبر از حق اجتماعی به کالای اجتماعی تنزل داده است. کرونا یک خبر پوششی/ دریافتی به نقل از منابع حقیقی و حقوقی است که با ارزش های خبری در برگیری منفی در حال، عنصر فراوانی و نادر و استثنایی و عناصر که ، کی و کجا در جدال حیات رسانه ای است.

به گزارش هاناخبر ،

اما آنچه که امروز عیان و مبرهن است «بازی غیر قاعده مند» و «کرونا هراسی» در شبکه های اجتماعی است که ذهن و روح مخاطبان را به سان تارو پود های عنکبوتی دربرگرفته است، سیاست یعنی قدرت و قدرت یعنی نفوذ که این بازی با مهره های شطرنج ارزش وعناصر خبری درفضای مجازی کیش و مات می شود، سراسربینی و نظارت گرایی فوکویی که در ژورنالیسم حرفه ای بر آن تاکید می شود در این فضای آلوده شبکه های اجتماعی به ویروس کرونا با ادبیات کمدی/ تراژدی مبتلا شده است و به عینه هضم و ادغام حیات برهنه آگامبنی در سیاست زدگی خبر کرونا مشهود است.

 مارک پاستر در عصر دوم رسانه ها به سیطره و غلبه ارتباطات الکترونیکی اشاره و تاکید می کند که داده و اطلاعات یا به عبارت دقیق تر اجتماعات مجازی است که هویت افراد را می سازد و اینکه فضای مجازی با بزرگنمایی ویروس کرونا، هراس کرونا رادرزمستان زندگی حیات اجتماعی/ اقتصادی مردم دم به دم می دمد و زخم بهداشت روانی را نمک می پاشد بر کسی پوشیده نیست، درشبکه های اجتماعی سالیان متمادی است که مخاطب به منبع خبر تبدیل می شود این در حالی است که ما ژورنالیست ها نفس خبر را در منابع حقیقی، حقوقی و رسانه ای می دانیم، براساس نظریه دنیس مک کوئیل مخاطب به مولد، رای دهنده، نظردهنده و بازتاب دهنده تبدیل شده است وپدیده های خبری درشبکه های اجتماعی جریان ساز می شوند و این مقوله را در رخداد تلخ حادثه منا، زلزله کرمانشاه، سیل ،کرونا و همزمان با کرونا انتشارخبر کذب مرگ خسرو آواز ایران استاد محمد رضا شجریان را تجربه کرده ایم و بدون شک نیز خواهیم کرد.

 استاد مجیدرضائیان درچندسال گذشته تاکید کرد که - شبکه های اجتماعی رسانه نیستند- چون خبرهای منتشره فاقد سه رکن روشنی، درستی و جامعیت است، بی طرفی و روایت های غیر حرفه ای خبر را در شبکه های اجتماعی مخدوش می کند.

اینکه چرا امروزه شبکه های اجتماعی بازیگردان صحنه های مهم بیماری کرونا، سیل ، زلزله ، مرگ کولبران و سلبریتی ها می شوند و با گذاشتن خبرهای تک منبعی و روایت های مخدوش پیشقراول اطلاع رسانی شده اند را ناشی از دالان تنگ جریان سیالیت اطلاعات در دولت می دانم و شبکه های اجتماعی از این آب گل آلود ماهی می گیرند و با انتشار خبرهای بدون منبع به بزرگنمایی یا کوچک نمایی  عنصر فراوانی شمار افراد درگیر به ویروس کرونا ومرگ ومیرها می پردازند و با انتشار فیلم های خشونت گرای نحوه به خاکسپاری متوفیان – گیلان- ناشی از کرونا دلهره به جان مردم انداخته اند، این نوع ادبیات گفتمانی روایت تصویری فاجعه در شبکه های اجتماعی مرگ ناشی ازکرونا نمادی از مرگ مطلق انسانی است که بر اثر این ویروس با زندگی وداع می گوید، این فاجعه را هیچ روایتی نیست و کانونی شدگی نقطه دید، زاویه دید و پرسپکتیو در درونمایه هیچ روایت خبری داستان فیچری کرونا نمی گنجد، روایت فاجعه منا متمایز از روایت فاجعه کرونا بود مرگ در این فاجعه نوعی تقدس و تقدیس محسوب می شود؛ اما در فاجعه کرونا جسد نیز عامل انتقال ویروس شناخته می شود و بدون هیچ مناسک و عرف سوگسرودی در قبرهای عمیق بیش از پنج متر بدون حضور خانواده و اقوام دفن می شوند و برای تجزیه زودهنگام بر روی جسدهای پیچیده در کاور مخصوص ابتدا آهک و بعد خاک می ریزند، این روایت فاجعه در کدام قاب رسانه قاب می گیرد که شبکه های اجتماعی اینچنین ویروس کرونا و مرگ انسان را به سخره می گیرند، ویکتور فرانکل درکتاب جستجوی معنا فضای بسته اندرونی و باز بیرونی که نقطه امید رهاشدگی از امر فاجعه است را به صلیب واژه می کشد؛ اما درکرونا به محض مثبت شدن تست بیماری مسخ تنهایی اندرونی با شبح مرگ گلاویز می شود و راویانی برای روایت این «سکانس پلان» فاجعه وجود ندارد.   

افزون بر عدم جریان شفاف داده های خبری واعتماد به خبرنگاران رسانه های نوشتاری و خبرگزاری ها این روزها مسئولان با انتشار فیلم های کروناگیری رویکردهای اطلاع رسانی و آموزش ژورنالیسم حرفه ای را به حاشیه رانده اند، در این هیاهوی خبری به گفته استاد مینو بدیعی تمامی شبکه‌های اجتماعی که تلگرام هم یکی از آنهاست، اقیانوسی با نیم میلی‌متر اطلاعات هستند.درنظر بیاورید اقیانوس بزرگی که عمقش نیم میلی‌متر باشد نه کسی در آن غرق می‌شود و نه هیچ‌کس در آن می‌تواند شنا کند، نه کسی قادر است حتی درآن ماهی میکروسکوپی بگیرد، همه در این اقیانوس بزرگ گم و گیج می‌شوند؛ اما نکته‌ای را نمی‌آموزند. خبر درشبکه های اجتماعی از حد یک شایعه آزاردهنده بالاتر نمی‌رود. اینکه همه افراد حتی کودکان چهار و پنج ساله و آدم‌های کم‌سواد به آن پیوسته‌اند، بیانگر هیچ‌چیز نیست جز گسترش کوته‌بینی و سطحی‌نگری و هیچ ندانستن، فقدان روزنامه نگاری بحران در ایران چون ابری سیاه چهره آسمان رسانه حرفه ای را در پوشش اخبار هشداری پوشانیده است.

ارسال نظر

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
6 + 2 =