به گزارش هاناخبر ،
كرمانشاه اگر چه چهرههای بزرگ و سرشناس همواره كم نداشته است و دامنش از مردان مرد خالی نبوده است اما برای ما كه دستي بر آتش شعر و ادب داريم و خاصه به شعر كُردی ارادت داريم، پرتو نه ستاره كه خورشيدي است. او هم شعر فارسی گفته و هم شعر كُردی. كميت شعرهاي فارسیاش بيشتر است و والحق در شعر فارسی دستي توانا دارد و در مقايسه با شاعران همعهد و همسبک خود چيزي كم ندارد. زبان پخته و روان، لطافت خيال و صداقت در هيجان و احساس و درك زمان و اشاره به موضوعات روز و نيز انتخاب رديفهاي اسمي دشوار و نيكو برآمدن از عهدهی آن رديفها و بسياری ظرايف ديگر نشان از توان بالايش در سرودن شعر فارسي دارد.
...او در كنار دو سه چهرهی همزمان خودش، شاعران شاخص شعر فارسي كرمانشاه تا آستانهي انقلاب هستند. اما آنچه ما را در مواجهه با نام و شعر پرتو كرمانشاهي به وجد ميآورد، دوازده غزل و بيستوچهار دوبيتي كردي است كه سروده و در ديوان شعرش موسوم به «كوچهباغيها» آمده؛ اگر چه پس از آن نيز ممكن است شعرهاي كُردي تازهاي سروده باشد.
پرتو با سرودن اين اشعار، راه تازهاي گشود و افقي نو را نمايان ساخت. اين اشعار همه اوزان عروضي دارند و به يكي دو وزن محدود نيستند و تنوع چشمگيري در آنها ديده ميشود. او تجربهاي را كه در شعر فارسي داشته به سرايش شعر كُردي ميكشاند.الگوهاي هجايي كُردي با الگوهاي هجايي فارسي متفاوتند و به آساني نميتوان بر سمند عروض سوار شد مخصوصاً اينكه آغازگر باشي و بخواهي راه و روش تازهاي را آزمون كني. كار در اوزان عروضي اين ايراد را ميتواند داشته باشد كه ضرباهنگ افاعيل عروضي و نيز سنت مسلط شعر فارسي بخواهد تو را بهدنبال خود بكشاند و كلمات و الگوها و گرتههاي خاصي را به تو تحميل كند. پرتو در شعرهاي كردياش نشان داده است كه اسير ضرباهنگ افاعيل عروضي و گرتهها و سنت شعر فارسي نيست و نگاهي كردي و بومي به شعر دارد و كلماتش برگرفته از داشتههاي زبان مادرياش است، اگرچه نميتوان تاثير سبك شعرهاي فارسياش را بر سرودههاي كردياش ناديده گرفت.
مهمترين كاري كه او كرده، حركت بر بستر زبان معيار كردي جنوبي (كردي رايج در ايلام و كرمانشاه) است و البته خود در تبيين و طراحي اين زبان معيار هم نقش دارد. زبان، همان زبان مردم است اما شاعر، آن را بازسازي كرده، فراخ و روشن و زيبا كرده و خود در آن جولان داده و نمونههاي موفقي برجاي گذاشته تا چراغ راهي باشد براي كساني كه ميخواهند اين راه را طي كنند، هرچند كه قابل انتظار است كه روندگان ديگر نيز در آن تصرفاتي داشته باشند، چنانكه داشتهاند تا اين مسير به سرانجامي خوش ختم شود.
اما راز توفيق پرتو، تنها در آنچه ذكر شد، نيست؛ محتواي شعر او نيز جذاب و جالب و دلانگيز است، پرتو غرق در عشق و دلدادگي و مستي و قلندري و رهايي و آزادگي است. اين اكسير است كه جوهر شعرش را به زر ناب مبدل كرده و باعث جذب مخاطبان در طيفي وسيعي از خاص گرفته تا عام شده است. شاعر نميتواند شيفته و شيدا و مست و قلندر باشد مگر آنكه از قيدوبندهاي نفساني رايج رها شده باشد. خود در جايي به اين موضوع معترف است، آنجا كه گفته:
ههرگز نه له كهس رهنجيه، نه كهس له خوهێ رهنجانيه
ئهر دهيريه ئهر كافره، مهردم! يه دين پهرتهوه
عشق برايش عزيز است و از خشتخشت بناي كلامش بوي عشق ميآيد و فرايادآرندهي اين بيت معروف كردي است كه:
ههركهس بووي عشق، مهيوو ژه يانهش
گيانم وه فداێ خشت كاشانهش
بر جواني حسرت ميخورد و از پيري دل خوشي ندارد، رفتن عزيزان آزارش ميدهد، ياد دوستان جاني را به بهانههايي گرامي ميدارد، نيمنگاهي به مسائل اجتماعي و سياسي دارد و از بيدادي كه ميرود نالان است و ياد رفتگان و قهرمانان را گرامي ميدارد؛ عشق و اجتماع و انسانيت توأمان در شعر او حضور دارند. در مضمونپردازيهايش اغلب روابط عادي زندگي را دستمايه قرار ميدهد و آنان را بخشي از سنت ادبي زبان كُردي ميكند، مثلاً آنجا كه خطاب به معشوق ميگويد:
زاني ئهگهر توامهت، كارێ كه دڵنيا بووم
وهختێ وه لادهمێگهو ئۊشي نهچوو، جوواوه
پرتو، خودش را سعدي شعر كُردي دانسته چرا كه بر شيريني كلامش، و نقشي كه در تعيين و تبيين شعر كردي جنوبي داشته، آگاه بوده است، ميگويد:
مهگهر كه «سعدي» كورديزوان عاشقه «پهرتهو»
كه نوقڵ تهڕ له دهمێ وارِد و شهكهر ڕشنێدن
...نكتهها در مورد شعر پرتو بسيار است اما نميتوان از ذكر اين نكته بگذرم كه در زبان كردي كه متولي و مرجعيت رسمي خاصي ندارد تا از آن حمايت كند، عمدتاً اين شاعران و البته نويسندگان و اهالي موسيقي هستند كه نقش اين مرجعيت را بازي ميكنند و ميتوانند مانع از فراموشي زبان مادري، و يا باعث بالندگي آن شوند، در اين شرايط، شاعران و نيز ديگر ارباب هنر، بايد بكوشند تا در سرودهها و آثارشان، ضمن اينكه ميبايست زبان و شعريت و جوهرهي هنري را ارتقا دهند اما متوجه باشند كه نبايد ارتباطشان را با مخاطبانشان از دست بدهند. آنها بايد نگاهي روشن به واقعيتهاي ميداني داشته باشند و در برخورد با آراي پرطنطهاي كه جز بر روي كاغذ موجوديت ندارند، با احتياط برخورد كنند؛ و باز اين كار سترگي است كه استاد پرتو كرده است؛ زبان شعر كردي را ارتقا بخشيده، خيالاتش را رنگينتر كرده، مضامين جديدي آورده اما همچنان مخاطبانش را شيفته و شيداي خود نگاه داشته است و مخصوصاً آنگاه كه اين شعرها آهنگ ميشوند و بر زبان ساز جاري ميشوند، تاثير و نفوذشان مضاعف ميشود.
باري، گرامي ميداريم جايگاه سترگ استاد پرتو را در شعر و خاصه شعر كردي، و بزرگ ميشماريم كوششهاي ارجمندي كه در اين راه مبذول كرده و چراغهايي كه فراراهمان افروخته؛ و از درگاه خداوند بزرگ ميخواهيم وجود مبارك ايشان به ناز طبييان نيازمند مباد و سالها با ما بزيد در خرمي و خوشي و سعادت و سلامت.
*شاعر، ادیب و ناشر
ارسال نظر