هاناخبر - دکتر طاهر لاوژه؛ فضایل استاد را در عرصههای پژوهشی در سه بخش مجزا میتوان به خواننده امروزی عرضه داشت:
الف. مجموعه مقالات منتشرشده در نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز.
ب. شرح معلقات سبع(1348 ش.)
ج. تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر(1348 ش.)
نگاهی گذرا به آثار استاد احمد ترجانیزاده در حوزههای مقالهنویسی، ترجمه و تألیف خواننده را به این مهم راه مینماید که وی در تحلیل مباحث برخلاف برخی محققان روزگار ما، عنانِ سخن را به دست تخیّلات دور و دراز و تداعیهای لگامگسیخته در زمینه بیان معانی و ارایه آن نمیسپارد. تحلیلها و برداشتهای منطقی او از سطرهای متن برمیخیزند نه از فضای نانوشتۀ بین سطرها که غالباً شیرازه بحث و تبیین عقلی و نقلی را از هم میگسلد.
از جمله ویژگیهای بارز پژوهشهای وی این است که او با عنایت به حافظه قوی خویش و نه برای مبنای اشاره به منابع و مآخذ متعدد، موضوعات پژوهش خود را مورد بررسی قرار میدهد و سپس نظرات و دیدگاههای علمی و انتقادی خود را عرضه میدارد. از همین روی، نثر نوشتههای او ساده و روان و استوار است و کمتر میتوان بر آن خرده گرفت.
در همین رابطه، شیوۀ پژوهش، استدلال و استنتاجِ او نیز علمی و منطقی است و از احساسات صرف و یا برخی حبّ و بغضهای محققان دونپایه به دور است. از دقتنظرِ علمی، انصاف، نازکبینی و منشِ فروتنانه در تحقیقات خود مایههای فراوانی دارد. او از محققان برجستهای بود که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارد و بدان عشق میورزد: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا ادبیات فارسی و عربی. به راحتی میتوان دریافت که نشانِ آن فضیلتهایی که در طول سالیانِ دراز در ادبیات خوانده، در جانش نشسته و با دل و زبانش یکی گشته بود. استادی همچون او، نه تنها دچارِ نزدیکبینی و غرور و تفاخرِ طایفۀ بزرگان نشده بود، بلکه بیهیچ اعتنایی به قیلوقالِ مدرسه، با صبر و قناعت و بلندهمّتی مسیر خود را به سوی دانایی و فرزانگی طی میکرد.
او در معلّمیِ ادبیات فارسی و عربی، هنرمندی چیرهدست و هوشیار و باذکاوت بود. انضباط ذهنی، قدرتِ تحلیل و تفسیر و برخورداری از نگاه انتقادی عمیقی که بهعنوانِ مزدِ سالها غور و تبحّر در ادب و تاریخ و فرهنگِ ایران بهچنگ آورده بود، از او معلّمی خلّاق، تیزبین و پُرهیمنه ساخته بود. معلّمی که برای لحظهای از پرسشانگیزی و تشویقِ روحیۀ جستجوگری غافل نبود و به همینخاطر، شیفتگی واقعی و شیداگونهای که به گفتگو و همصحبتیِ دیدگاههای متفاوت داشت، خیلی زود به مخاطب سرایت میکرد و تجربهای خواستنی رقم میزد.
استاد ترجانیزاده علم را برای علم آموخته بود و نه برای گرفتن مدرک و کسبِ پول و شیوه تجارت؛ لذا علم برای وی عبادت هم بود. سلوک علمی و اخلاقی او نیز درخور ستایش فراوان بود. وی بسیار خواند و بسیار آموخت و بسیار اندیشید و از انبوه خواندهها و دانستهها و یافتههای خویش، اندوختهای عقلانی و فرهنگی برای تبیین جهان و فرهنگ ملی خویش به ارمغان آورد و اینکه در میانِ آن همه آدم که مردم به احترام یا به تزویر و ترس،«استاد» صدایشان میکنند، کسی باشد که بتوانی بیهیچ ملاحظه و شائبهای، هنوز«استاد» صدایش کنی و از استاد گفتنِ خود خرسند باشی، خوشبختی کمی نیست.
ارسال نظر